کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Effect of eight weeks running continuous training on some indicators
damages urinary system following acute exercise sessionتاثیر هشت هفته تمرین تداومی دویدن بر برخی از شاخص های آسیب دستگاه ادراری ناشی از یک جلسه فعالیت حاد7206704FAحمید دانشمندیانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه اصفهانعفت بمبئی چیعضو هیأت علمی دانشگاه اصفهاننادر رهنمادانشیار دانشگاه اصفهانJournal Article20120223Abstract The purpose of this study was to assess effect of eight weeks running continuous trainingon response of selected kidney functional markers to acute exercise session. Twenty sedentary healthy males were selected (mean±SD; age: 23/95±2/50 yrs, weight: 73/85±6/46 kg, height: 174±4/75 cm) and randomly divided into equal two groups: experimental and control. In beginning, before and after one acute exercise session ( walking 200 meters, running 600 meters with %60 of HRR, running 1500 meters with %85 of HRR, running 600 meters with %60 of HRR and walking 200 meters) urine samples were taken for evaluating hematuria, proteinuria, urinary creatinine exertion and protein to creatinine ratio. Then the experimental group trained continuous running for eight weeks, 3 times per week. But during this time control group did not participate in any exercise. Finally, all subjects participated in second acute exercise session and urine samples were similarly taken again. Data were analysed using repeated measure ANOVA, Friedman test and independent t test. Significance was indicated by p values < 0.05. Results of this study showed that hematuria, proteinuria and protein to creatinine ratio increased after acute session. In addition Results of this study showed that following acute session, hematuria, proteinuria, creatinine excretion rate and protein to creatinine ratio were significantly decreased after eight weeks continuous running training (p< 0/05). Also there was significant difference in hematuria, proteinuria and protein to creatinine ratio between two groups (p< 0/05). It can be concluded that eight weeks of endurance running training in sedentary healthy males cause of adaptation and reduction in level of hematuria, proteinuria, protein to creatinine ratio and urinary creatinine excretion following acute exercise.چکیده هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تداومی دویدن بر برخی نشانگرهای کارکردی کلیه بعد از یک جلسه فعالیت حاد بود. در این تحقیق 20 مرد سالم غیر فعال (سن:50/2±95/23 سال، وزن: 46/6±85/73 کیلوگرم و قد: 75/4±174 سانتی متر) شرکت کردند که به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره تجربی و کنترل تقسیم شدند. در ابتدا، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد ( 200 متر راه رفتن، 600 متر دویدن با 60 درصد HRR، 1500 متر دویدن با 85 درصد HRR، 600 متر دویدن با 60 درصد HRR و 200 متر راه رفتن ) نمونه گیری ادرار به منظور تعیین میزان هماچوری، پروتئینوری ، دفع کراتینین و نسبت دفع پروتئین به دفع کراتینین انجام شد و سپس آزمودنی های گروه تجربی برای مدت هشت هفته و هفته ی سه جلسه به تمرینات تداومی دویدن پرداختند، اما آزمودنی های گروه کنترل در این مدت تحت هیچ برنامه ی تمرینی قرار نگرفتند. بعد از مدت هشت هفته، مجدداً نمونه گیری ادرار قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون فریدمن، تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و t مستقل در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق در میزان هماچوری، پروتئینوری و نسبت دفع پروتئین به کراتینین ناشی از یک جلسه فعالیت حاد افزایش نشان داد ( 05/0 >p ). ازطرفی نتایج تحقیق کاهش معناداری در میزان هماچوری، پروتئینوری، دفع کراتینین و نسبت دفع پروتئین به کراتینین ناشی از یک جلسه حاد در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین تداومی دویدن نشان داد ( 05/0 P< ). همچنین تفاوت معناداری در میزان هماچوری، پروتئینوری و نسبت دفع پروتئین به دفع کراتینین ناشی از یک جلسه حاد پس از 8 هفته تمرین تداومی دویدن بین دو گروه مشاهده شد (05/0 P< ). از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که هشت هفته تمرین تداومی دویدن احتمالا سبب ایجاد سازگاری و کاهش میزان هماچوری، دفع پروتئین، کراتینین و نسبت دفع پروتئین به دفع کراتینین ناشی از یک جلسه فعالیت حاد می شود.https://www.olympic-journal.ir/article_6704_c4cfbff7f4b501cb4bd0b5693fd904ef.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Influence of circadian rhythm on some of coagulant, anti coagulant and cardio respiratory factors fluctuations after a bout of incremental exerciseتأثیر نواخت شبانه روزی بر تغییرات برخی از عوامل انعقادی، ضد انعقادی و قلبی تنفسی بعد از یک جلسه فعالیت فزاینده ورزشی21306726FAمریم کوشکی جهرمیاستادیار دانشگاه شیرازشمس الدین رحیمی زادهکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه شیرازمحمد مهدی محب زادهمتخصص علوم دانشگاهیاسماعیل رحیمی زادهکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20120906The purposes of present study was comparing maximal oxygen consumption (vo<sub>2</sub> max) , some of coagulant factors including fibrinogen, platelet، P-LCR ،PDW, MPV ,and anti coagulant factors including protein C as a result of one bout of incremental exercise during morning and afternoon. Subjects of this study included 15 sport man with at least 2 years experience of participation in sport activities (age: 19±1.2 years, height: 172.1±5.2 cm, weight: 66.8±7.5 kg). Subjects were selected randomly from volunteer and eligible students. Measurements were performed during morning (8 am) and afternoon (6 pm). Exercise training included maximal incremental exercise test of Bruce. During morning and evening (2 days interval) blood samples were taken before exercise test, after half an hour resting, Bruce maximal exercise test on treadmill was performed and immediately after test the second blood samples were taken. Heart rate and VO2max were recorded at the end of exercise test. Results of this study indicated significant increasing of MPV, Protein C, and P-LCR in morning compared to afternoon and Platelet in afternoon compared to morning after exercise (P≤0.05). Vo2max, heart rate and fibrinogen indicated no significant difference in morning compared to afternoon (P>0.05). In summary we can suggest that although exercise performance was not significantly different in morning and afternoon, regarding increasing some of anticoagulant in afternoon and coagulant factor in morning as a result of exercise, afternoon exercise is preferred than morning exercise.هدف تحقیق حاضر، مقایسه بیشینه اکسیژن مصرفی (VO<sub>2</sub> max) و تغییر ات عوامل انعقادی شامل فیبرینوژن، پلاکت، [1]PDW، MPV[2] و P-LCR[3] عامل ضد انعقادی پروتئین C بر اثر یک جلسه تمرین فزاینده ورزشی در دو نوبت صبح و عصر بود. نمونه آماری تحقیق 15نفر از ورزشکارانی با حداقل 5 سال سابقه تمرینات منظم ورزشی (سن: 2/1±19 سال، قد: 2/5±1/172سانتی متر، (وزن: 5/7±8/66کیلوگرم) بودند که به طور تصادفی از بین دانشجویان داوطلب و دارای شرایط تحقیق انتخاب شدند. اندازه گیری ها در دو نوبت صبح (ساعت 6 صبح) و عصر (ساعت 6 عصر) انجام شد. برنامه تمرینی شامل آزمون ورزشی بیشینه بروس بود. در زمان صبح و عصر (با فاصله دو روز) ابتدا خونگیری قبل از آزمون انجام شد و بعد از نیم ساعت آزمودنی ها بر روی نوارگردان آزمون آزمون بروس را اجرا کردند، و بلافاصله بعد از آزمون خونگیری دوم صورت گرفت. همزمان با پایان آزمون ضربان قلب و VO<sub>2</sub>max ثبت گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در بعد از ظهر در مقایسه با صبح تغییر میزان MPV، پروتئین C و P-LCR و در هنگام صبح در مقایسه با بعد از ظهر تغییر میزان پلاکت بعد از تمرین ورزشی افزایش معنی داری نشان داد (p≤0.05). VO<sub>2</sub>max ، تغییر ضربان قلب و فیبرینوژن در دو نوبت صبح و عصر تفاوت معنی داری نداشت (P>0.05). به طور خلاصه میتوان پیشنهاد کرد اگرچه عملکرد ورزشی در زمان صبح و عصر تفاوت معنی داری ندارد ولی به دلیل برتری فاکتورهای ضد انعقادی در عصر و فاکتورهای انعقادی در صبح، ورزش کردن در زمان عصر نسبت به صبح توصیه می گردد. <br clear="all" /> [1] Platelet Distribution Width [2] Mean Platelet Volume [3] Platelet Large Cell Rationhttps://www.olympic-journal.ir/article_6726_8655bbdd800896514ee5d86205c9f305.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Effect of six weeks resistance training with different exercise order on serum interleukin-6 and C - reactive protein in overweight womenتاثیر شش هفته تمرین مقاومتی با ترتیب های حرکتی متفاوت بر سطوح سرمی اینترلوکین -6 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن31436727FAداریوش شیخ اسلامیاستادیار گروه تربیت بدنی دانشگاه کردستانفریبا فلاحیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه کردستانJournal Article20121029One of the methods that are used to manipulate resistance training , changes in the sequence of activities .The present study was performed to investigation the effects of resistance training with different exercise order on serum IL-6 and CRP in overweight women (BMI= 25-30 Kg/m<sup>2</sup>). 31 overweight students were purposefully selected and then randomized into three groups: The experimental group 1 (n= 10), the experimental group 2 (n= 11) and the control group (n= 10). Resistance training consists of 6 weeks (3 sessions per week). IL-6 and CRP before treatment and again after completion of the training period were measured. Findings using one-way ANOVA revealed no significant differences in the IL-6 levels between the three groups , but the CRP in the experimental group 2, was seen a significant reduction compared to the experimental group1(p= 0.006) and the control group(p= 0.016). In general, the present findings indicated that small or large muscles group involved in the beginning of the exercise sessions has no effect on the IL-6 response, although, CRP was reduced for small to large exercise order.یکی از روش هایی که به منظور دستکاری تمرینات مقاومتی مورد استفاده قرار می گیرد ، تغییر در توالی انجام فعالیت است.هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 6 هفته تمرین مقاومتی با ترتیب های حرکتی متفاوت بر سطوح سرمی IL-6 و CRP زنان دارای اضافه وزن بود. به همین منظور 31 دانشجوی دارای اضافه وزن انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه: تجربی 1 (10 نفر)،تجربی 2 (11نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی شامل 6 هفته (3 جلسه در هفته) بود. IL-6 و hs-CRP قبل و پس از دورهی مرینی اندازهگیری شدند. یافته های تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد سطوح IL-6 بین سه گروه تفاوت معناداری نداشت، اما در مقادیر CRP گروه تجربی2 ، کاهش معناداری در مقایسه با گروه تجربی یک (006/0p=) و گروه کنترل (016/0p=) دیده شد. در کل یافتههای حاضر نشان داد بزرگی یا کوچکی عضلات مورد استفاده در ابتدای تمرین، تاثیری بر پاسخ IL-6 ندارد، اما CRP در شرایطی که تمرین با عضلات کوچک شروع شد، به دنبال شش هفته کاهش یافت.https://www.olympic-journal.ir/article_6727_61caaf8d303c49545217843f4477be41.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Post-exercise responses in blood pressure, heart rate and double product in upper, lower limbs and whole body resistance exerciseپاسخهای فشارخون، ضربان قلب و حاصلضرب دوگانه پس از فعالیت مقاومتی اندامهای فوقانی، تحتانی و کل بدن45586728FAحمید محبیاستاد فیزیولوژی ورزش دانشگاه گیلانهادی روحالنیدانشجوی دکتری فیزیولوزی دانشگاه گیلاناحمد قیاسیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشJournal Article20120903The aim of this study was to investigate the systolic (SBP) and diastolic blood pressure (DBP), heart rate (HR) and double product (DP) responses during recovery from different body segments resistance exercises. Twelve untrained normotensive men (age, 23.7±1.4yrs; height, 176.4±4 cm; weight, 68.1±8.5 kg) randomly participated in three sessions of upper limbs (UL), lower limbs (LL) and whole body (WB) resistance exercise as well as a control session without exercise (CON). In the exercise sessions, subjects performed 4 exercises with 65% of 1RM, 3 sets of 10 repetitions with 2 min rest interval between sets and exercises. SBP, DBP, HR, DP were measured before exercise and at intervals of 15 min for 60 min after exercise. The Analysis of Variance (ANOVA) with Repeated Measures (group × time) was used to analyze of data, followed by post-hoc Bonferroni test for p≤0.05. SBP decreased significantly for 60 min after resistance exercise trials, while there was no significant difference in DBP. HR significantly increased and remained at high level until 60 min after UL and LL and 45 min after WB. Significant increase in DP observed 15 min after LL and 30 min after UL and WB. Also, observed no differences for SBP, DBP, HR and DP between the trials. It can be concluded that UL, LL and WB resistance exercise lead to occurrence of post-exercise hypotension (PEH) with same magnitude and duration.هدف مطالعه حاضر بررسی پاسخهای فشارخون سیستولی، دیاستولی، ضربان قلب و حاصلضرب دوگانه در طول دورۀ ریکاوری پس از فعالیت مقاومتی با قسمتهای مختلف بدن میباشد. 12 مرد غیر ورزشکار سالم (سن 4/1±7/23 سال، قد 0/4±4/176سانتیمتر و وزن 5/8±1/68 کیلوگرم) به طور تصادفی در سه جلسه فعالیت مقاومتی اندامهای فوقانی، اندامهای تحتانی و کل بدن، و همچنین یک جلسۀ کنترل بدون فعالیت شرکت کردند. آزمودنیها در جلسات فعالیت مقاومتی 4 حرکت با شدت 65 درصد یک تکرار بیشینه، سه ست، 10 تکرار در هر ست و 2 دقیقه استراحت بین ستها و حرکات انجام دادند. فشارخون سیستولی، دیاستولی، ضربان قلب و حاصلضرب دوگانه پیش از فعالیت و هر 15 دقیقه و به مدت 60 دقیقه پس از فعالیت اندازهگیری شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر (گروه × زمان) و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0≥p استفاده شد. پس از جلسات فعالیت مقاومتی فشارخون سیستولی به مدت 60 دقیقه به طور معنیداری کاهش یافت در حالیکه در فشارخون دیاستولی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. ضربان قلب در تمام مدت اندازهگیری پس از فعالیت مقاومتی اندامهای فوقانی و اندامهای تحتانی و تا دقیقۀ 45 پس از فعالیت مقاومتی کل بدن به طور معنیداری افزایش یافت. افزایش معنیدار در حاصلضرب دوگانه تا دقیقۀ 15 پس از فعالیت مقاومتی اندامهای تحتانی و تا دقیقۀ 30 پس از فعالیت مقاومتی اندامهای فوقانی و کل بدن مشاهده گردید. همچنین بین فعالیتهای مقاومتی، تفاوتی در فشارخون سیستولی، دیاستولی، ضربان قلب و حاصلضرب دوگانه پیش و پس از فعالیت مشاهده نشد. از یافتههای این پژوهش چنین نتیجهگیری میشود که فعالیت مقاومتی اندامهای فوقانی، اندامهای تحتانی و کل بدن باعث وقوع هیپوتنشن با مدت و مقدار مشابه پس از فعالیت میشوند.https://www.olympic-journal.ir/article_6728_f2a506f706612b76095ffdb9b79649a8.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823The survey of dietary supplement consumption among Iranian elite wrestlersبررسی مصرف مکمل های غذایی در میان کشتی گیران نخبه ایران59736729FAرامین امیر ساساندانشیار فیزیولوژی و تغذیه ورزشی دانشگاه تبریزوحید ساری صرافاستادیار فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تبریزمحمد جهانگیریدانشجوی دکترای رفتار حرکتی دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20120119The purpose of this research was to survey dietary supplements consumption among Iranian elite wrestlers. For gathering of information regarding type, patterns of consumption, resource of recommendation, resource of information about supplements, motivation of supplements consumption, ways of purchase, factors influencing on consumption and type of information about supplements, a 8 page questionnaire were distributed among wrestlers, whose participated in national team camping's. Data were calculated as frequencies and percentages. Results indicated that 42% of wrestlers regularly used supplement. The most commonly supplements were protein, vitamin supplements. 71% of wrestlers were ingested when training or in-season. Athletes and coaches were the most often mentioned source of supplement recommendation. The main reason for dietary supplementation was performance enhancing properties. Recommendation of athletes was the major factor influencing the selection of supplement. Pharmacy was the common place of supplement purchase.هدف از این تحقیق بررسی مصرف مکمل های غذایی در میان کشتی گیران نخبه ایران بود. به منظور کسب اطلاعاتی درباره دلایل و نوع مکمل مصرفی , الگوی مصرف, منابع پیشنهاد دهنده, منابع جمع آوری اطلاعات, انگیزه های مصرف مکمل و راه های تهیه آن و عوامل موثر بر مصرف مکمل ونوع اطلاعات مورد علاقه کشتی گیران یک پرسشنامه هشت صفحه ای بین تمامی 180 کشتی گیر نخبه ای که در سال 89 و 90 در اردوهای تیم های ملی حاضر بودند توزیع گردید. داده ها در قالب فراوانی و درصد فراوانی محاسبه شد.. نتایج نشان داد که 42% کشتی گیران به طور منظم مکمل مصرف می کردند. عمده ترین مکمل های مصرفی مکمل های پروتئینی و ویتامینی بودند. اکثر کشتی گیران (71%) اغلب در طول فصل تمرین و مسابقه از مکمل استفاده می کردند. ورزشکاران هم تیمی و مربیان عمده ترین منابع پیشنهاد دهنده مکمل بودند. بهبود عملکرد اصلی ترین دلیل مکمل گیری بود. مهم ترین عامل تاثیر گذار در انتخاب مکمل توصیه ورزشکاران بود. مهم ترین شیوه تهیه مکمل از طریق داروخانه بود. نتایج تحقیق بیانگر نیاز به آموزش تغذیه ای در بین کشتی گیران است.https://www.olympic-journal.ir/article_6729_8bcaa31add2ddfc219a64ee824c939ff.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Acute effects of aerobic exercise, core stability exercise and static stretch on elite women shooters performanceاثر حاد فعالیت هوازی، حرکات ثبات مرکزی و کشش ایستا بر عملکرد تیراندازان نخبه زن75886731FAزینب گرامیانارشناس ارشد دانشگاه الزهراءحمید رجبیدانشیار دانشکده تربیت بدنی دانشگاه خوارزمیJournal Article20120903Abstract:
The purpose of this research was study of acute effects of aerobic exercise, core stability exercise and static stretch on elite women shooters performance. For this Sixteen female shooters participated in the study randomly assigned to four groups of Aerobic: five minutes of aerobic activity, Core stability: five-minute Core stability movements on the floor, stretch: five-minute total body static stretching and Control. All subjects carried out four protocols in two consecutive days as the cross design. After each Protocol, participants performed 20 shots with air pistol. Shooting performance analyzed by <em>Scatt</em><em> Shooting Training System</em>. The data analyzed by the ANOVA with repeated measures method. Aerobic group's Record, significantly higher than other groups. Shot group was higher between aerobic with core stability and stretch groups, significantly. It was shown significant difference between aerobic group with stretching and control groups, in the stability on center of target. However, the difference in fluctuations of the aiming point was not significant between four groups. The results suggested that moderate intensity aerobic in a way that engages the neuromuscular coordination can improve shooting performance.
هدف از این پژوهش بررسی آثار حاد فعالیت هوازی، حرکات ثبات مرکزی و کشش ایستا بر برخی شاخص های عملکردی تیراندازان نخبه زنبود. بدین منظور شانزده تیرانداز زن(سن6/3±0/25سال، وزن0/10±0/67کیلوگرم، قد 1/5±2/165سانتیمتر، سابقه تیراندازی 9/0±5/1سال و رکورد 4/4±1/367)در مطالعه شرکت کردند که به طور تصادفی به چهار گروه کشش: پنج دقیقه کشش ایستا کل بدن، هوازی: پنج دقیقه فعالیت هوازی با حرکات و قواعد رشته ایروبیک، ثبات مرکزی: پنج دقیقه حرکات ثبات مرکزی روی زمین، و کنترل تقسیم شدند. طرح پژوهش با یک گروه با قرار گیری در چهار برنامه فعالیت به صورت متقاطع در دو روز متوالی بود. پس از پایان هر برنامه، تیراندازان۲0شلیک با تپانچه بادی، انجام می دادند. عملکرد تیراندازان با آنالیزور تیراندازی اسکات آنالیز می شد. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش با روش آنوا با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD نشان داد، رکورد گروه هوازی، بطور معناداری از سایر گروه ها بالاتر بود(040/0(p=. تجمع تیر نیز در گروه هوازی بالاتر از دیگر گروه ها بود اما این اختلاف تنها با دو گروه کششی(030/0(p= و ثبات مرکزی(008/0(p=، معنادار بود. میزان ثبات در مرکز هدف تفاوت معناداری را میان گروه هوازی با دو گروه کششی(039/0(p= و کنترل(005/0(p= نشان داد، اما تفاوت میان چهار گروه در نوسانات سر سلاح، معنادار نبود. در نهایت یافته های این پژوهش بیان می دارد که انجام حرکات هوازی با شدت متوسط به گونه ای که هماهنگی عصبی عضلانی را تحریک نماید، می تواند عملکرد تیراندازی را بهبود بخشد.https://www.olympic-journal.ir/article_6731_193bb1776afe29f93e9b1ba8b38c25fe.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Effect of continuous versus interval aerobic exercise on serum serotonin and Rating of Perceived Exertion in female athletesتاثیر فعالیت هوازی تداومی در مقایسه با فعالیت هوازی تناوبی بر سروتونین سرمی و میزان درک فشار زنان ورزشکار89886740FAرامین امیر ساساندانشیار فیزیولوژی دانشگاه تبریزسعید نیکوخصلتاستادیار فیزیولوژی ورزش دانشگاه تبریزآمنه اسماعیلیدانشجوی دکتری تربیت بدنی گرایش فیزیولوژی ورزش دانشگاه تبریزJournal Article20110824The aim of this research is to determine the effect of continuous aerobic activity in comparison with interval aerobic activity on serum serotonin and to rate the perceived exertion (RPF) according to Borg scale. Ten athletic girl( 22.9±2.3 years, weight 53.8±2.5 kg, body mass index 20.6±1.0 kg∕m<sup>2 </sup>,fat percent 20.8±3.7and vo<sub>2max </sub>41.7±1.8 ml.kg<sup>-1</sup>.min<sup>-1</sup>) are selected to attend in studying. Blood samples were given before and 10 minutes after the end of the test include of 10 minutes warming conducted interval or continuous aerobic activity on treadmill for 40 minutes. Statistical analysis of data by using variance analysis of repetitive measurement showed that there is significant difference between different stages of serum Serotonin sampling (P=0/05). LSD post hoc test for couples comparison showed that interval aerobic activity caused significant increase in serum serotonin (P=0/028) but there wasn’t significant difference in serum serotonin amount before or after continuous aerobic activity test (P>0/05). Using of one way ANOVA showed that, in variation width of serum serotonin, there wasn’t significant difference between both aerobic activity types (P>0/05). On the other hand results of paired sample t test showed that rate of perceived pressure in interval aerobic activity was significantly more than continuous aerobic activity (P=0/01). Thus it seems that central fatigue level in interval aerobic activity is more than continuous aerobic activity because the amount of serum serotonin increase in interval activity is more than that of continuous activity, and rate of perceived pressure is more in interval activity.هدف از تحقیق حاضر تعیین تاثیر فعالیت هوازی تداومی در مقایسه با فعالیت هوازی تناوبی بر سروتونین سرمی و میزان درک فشار کار بر اساس مقیاس بورگ میباشد. 10دختر ورزشکار (سن 3/2± 9/22 سال، وزن 5/2± 8/53 کیلوگرم، شاخص تودهی بدنی 0/1± 6/20 کیلوگرم بر مجذور متر، درصد چربی 7/3±8/20 و حداکثر اکسیژن مصرفی 8/1±7/41 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه) برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. نمونههای خون قبل و 10 دقیقه بعد از اجرای آزمون شامل 40 دقیقه فعالیت تناوبی یا تداومی از آزمودنیها گرفته شد. تحلیل آماری دادهها با استفاده از آزمون اندازهگیریهای مکرر نشان داد که تفاوت معنیداری بین مراحل مختلف نمونه گیری سروتونین سرمی وجود دارد(05/0=P). آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه زوجها نشان داد که فعالیت هوازی تناوبی باعث افزایش معنیدار در سروتونین سرمی شده(028/0=P) ولی میزان سروتونین سرمی قبل و بعد از آزمون فعالیت هوازی تداومی تفاوت معنیداری نداشت(05/0<P). تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که در دامنه تغییرات سروتونین سرمی بین دو نوع فعالیت هوازی تداومی و تناوبی تفاوت معنیداری وجود ندارد(05/0<P). آزمون t همبسته نیز نشان داد که میزان درک فشار نیز در فعالیت هوازی تناوبی به طور معنیداری بیشتر از فعالیت هوازی تداومی بود(01/0=P). بنابراین به علت بالاتر بودن میزان افزایش سروتونین سرمی و بالاتر بودن میزان درک فشار در فعالیت تناوبی نسبت به فعالیت تداومی، به نظر میرسد در مطالعه حاضر میزان خستگی مرکزی در فعالیت تناوبی بیشتر از فعالیت تداومی میباشد.https://www.olympic-journal.ir/article_6740_0bb16c50bb5574bb6d88dbfcbb72a27c.pdfکمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایرانمطالعات المپیک2717-433621220130823Effect of diet-induced obesity and endurance training-induced weight reduction on plasma leptin in C57BL/6 miceتاثیر چاقی ناشی از مصرف غذای پرچرب و کاهش وزن ناشی از تمرینات استقامتی بر لپتین پلاسمایی موشهای نژاد C57BL/6991126744FAحمید محبیاستاد فییولوژی ورزش دانشگاه گیلانصادق حسن نیااستادیار زیست شناسی دانشگاه تربیت مدرسهادی روحانیدانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزش گیلانJournal Article20121220Aim: The aim of this study was evaluating the effect of high-fat diet-induced obesity and weight reduction due to endurance training with two different intensities on plasma leptin in C57BL/6 mice. Methods: Thirty C57BL/6 mice (3-4 weeks; 10-15 g) were recruited in this study. Twenty four mice consumed a high-fat diet (60% fat) and 6 mice nourished a standard diet (35% fat) for 12 weeks. 6 obese mice (group: OB) and 6 non-obese mice (group: NB) were killed for basal measurements. After obesity period, 12 mice were trained 5 sessions per week for 12 weeks on a rodent treadmill with high (group: HI) and/or low intensity (group: LI). Each session, the LI group ran at a speed of 15 m/min and 5% incline (~50% VO2max) for 60 min and the HI group at a speed of 22 m/min and 5% incline (~75% VO2max) for 41 min. 6 other obese mice (group: OC) were kept in the cages as the control group till the end of training. Body weight was measured and recorded weekly. Plasma leptin was measured using a specific kit by ELISA method. Results: From 5<sup>th</sup> week on, mean weight in the groups which had a high-fat diet (OB, OC, HI & LI) showed a significant increase compared to the NB group (p<0.05). In training groups, weight reduction started from 6<sup>th</sup> week compared to the OC group and at 8<sup>th</sup> week it was significant (p<0.05). The rate of weight reduction was significantly higher in the HI group than the LI group in 11<sup>th</sup> and 12<sup>th</sup> weeks (p<0.05). Plasma leptin concentrations increased 24% in OB compared to the NB group (p<0.05). Plasma leptin concentrations in OC were slightly lower than the NB group, but it declines 27% compared to the OB group (p<0.05). Relative leptin value per gram body weight in OC, HI and LI groups was similar and lower than the two other groups. Conclusion: Blood leptin concentration, although, is closely related to obesity indexes such as BMI, body fat percentage and body fat mass in human and animals, and apparently weight reduction can lead to leptin concentration decrease; however, these results suggest that high-fat diet independent to weight reduction, also, plays a role in hyperleptinemia.چکیده هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر چاقی ناشی از مصرف غذای پرچرب و کاهش وزن ناشی از تمرینات استقامتی با دو شدت متفاوت بر لپتین پلاسمای موشهای نژاد C57BL/6 بود. روش پژوهش: تعداد 30 سر موش C57BL/6 (3-4 هفتهای؛ 10-15 گرمی) در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. 24 سر به مدت 12 هفته از غذای پرچرب (60 درصد چربی) و 6 سر نیز از غذای معمولی (35 درصد چربی) تغذیه کردند. 6 سر موش چاق (گروه OB) و 6 سر موش غیرچاق (گروه NB) برای اندازهگیریهای پایه کشته شدند. 12 سر پس از دوره چاق شدن در دو گروه جداگانه تمرین با شدت بالا (گروه HI) و تمرین با شدت پائین (گروه LI) به مدت 12 هفته و هر هفته 5 جلسه بر روی تردمیل جوندگان تمرین کردند. گروه شدت پائین با سرعت 15 متر بر دقیقه و شیب 5 درصد (معادل 50 درصد VO<sub>2</sub>max) فعالیت دویدن را به مدت 60 دقیقه در هر جلسه انجام میدادند و گروه شدت بالا با سرعت 22 متر بر دقیقه و شیب 5 درصد (معادل 75 درصد VO<sub>2</sub>max) فعالیت دویدن را به مدت 41 دقیقه انجام دادند. 6 سر موش چاق (گروه OC) هم به عنوان گروه کنترل تا پایان تمرینات در قفس نگهداری شدند. وزن موشها به صورت هفتگی اندازهگیری و ثبت می شد. لپتین پلاسمایی موشها با استفاده از کیت مخصوص آن به روش الایزا مورد اندازهگیری قرار گرفت. یافتهها: افزایش میانگین وزن گروههایی که غذای پرچرب مصرف میکردند (OB، OC، HI و LI) نسبت به گروه NB از هفته پنجم اختلاف معنیداری داشت (05/0>p). کاهش وزن گروههای تمرینی از هفته 6 شروع به تمایز نسبت به گروه OC کرد و در هفته 8، این تمایز و کاهش وزن معنیدار شد (05/0>p). میزان کاهش وزن در گروه HI نسبت به گروه LI، در هفتههای 11 و 12 به طور معنیداری بیشتر بود (05/0>p). میانگین لپتین در گروه OB نسبت به گروه NB به میزان 24 درصد افزایش داشت (05/0>p). میانگین لپتین در گروه OC اندکی پائین تر از گروه NB بود اما میزان کاهش آن نسبت به گروه OB در حدود 27 درصد بود (05/0>p). مقدار نسبی لپتین به ازای هر گرم وزن بدن در سه گروه OC، HI و LI مشابه یکدیگر بود اما کمتر از مقدار آن در دو گروه دیگر بود. نتیجه گیری: اگر چه غلظت لپتین خون با شاخص های چاقی مانند BMI، درصد چربی بدن و کل توده چربی بدن در انسان و حیوانات ارتباط دارد و به نظر میرسد در مطالعه حاضر، کاهش غلظت لپتین در گروههای تمرینی در اثر کاهش وزن باشد؛ با این حال، نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که مصرف غذای پرچرب (مستقل از افزایش وزن) نیز در افزایش لپتین نقش دارد.https://www.olympic-journal.ir/article_6744_934902b35826745ca9a2a50715f0731a.pdf